«رسانه مسئولیت اجتماعی»- احسان انصاری: آموزش و پرورش در همه کشورهای جهان به دلیل اینکه فرایند رشد افراد جامعه را در اختیار دارد از اهمیت زیادی برخوردار است. به معنای دیگر آموزش و پرورش هر کشور زیربنای فکری و اجتماعی افراد جامعه را شکل می دهد. به همین دلیل رویکردی که آموزش و پرورش نسبت به رشد افراد جامعه اتخاذ می کند و به موضوعاتی که توجه می کند از بسیاری جهات حائز اهمیت است.
مفهوم مسئولیت اجتماعی به دلیل اینکه یک مفهوم جدید در ایران است و هنوز به یک الگوی فراگیر تبدیل نشده ازبسیاری جهات به حمایت آموزش و پرورش نیاز دارد.
به همین دلیل باید نقش پررنگی برای آموزش و پرورش در زمینه ترویج و نهادینه کردن مسئولیت اجتماعی در جامعه قائل شد.
به صورت کلی سه رویکرد کلی را می توان برای نقش آموزش و پرورش در زمینه ترویج مسئولیت اجتماعی قائل شد.
نخست اینکه آموزش و پرورش به دلیل اینکه در فرایند اجتماعی شدن کودکان جامعه نقش کلیدی دارد می تواند زمینه های مسئولیت پذیری اجتماعی را از همان سنین کودکی در افراد جامعه به وجود بیاورد تا در بزرگسالی مفاهیم با ارزشی مانند مسئولیت اجتماعی به یک مفهوم مهم برای افراد جامعه تبدیل شود.
از نظر روانشناسی اجتماعی نهادینه شدن مفاهیم و رویکردهایی که فرد در همه دوران زندگی خود به همراه دارد در سنین کودکی صورت می گیرد و به همین دلیل سن کودکی مهم ترین سن برای شکل گیری فرایند مسئولیت پذیری اجتماعی در بین افراد جامعه است.
آموزش و پرورش باید موضوع مسئولیت پذیری اجتماعی را در ساحت های مختلف در مدارس و دبیرستان ها به عنوان یک موضوع مهم مورد تأکید قرار بدهد و کارکردهای مختلف آن را برای دانش آموزان تببین کند. از سوی دیگرآموزش و پرورش باید پیامدهای عملی مسئولی پذیری اجتماعی را به کودکان آموزش بدهد و در نهایت آن را به کل جامعه سرایت بدهد.
دوم اینکه روند نهادینه کردن مفاهیمی مانند مسئولیت اجتماعی که یک مفهوم جدید در ادبیات اجتماعی و اقتصادی ایران است نیاز به استمرار در طول زمان دارد.
با توجه به اینکه آموزش پرورش تا سنین نوجوانی و دوران دبیرستان روی افراد جامعه تأثیرگذار است می تواند موضوع مسئولیت اجتماعی را در یک پروسه زمانی بلند مدت و به صورت نهادینه شده مورد تأکید قرار بدهد.
برنامه ریزی بلند مدت و استمرار مفهوم مسئولیت اجتماعی در زندگی کودکان و نوجوانان می تواند زمینه های شکل گیری مفهوم مسئولیت اجتماعی را به عنوان یک پارادایم مهم در زندگی آنها به وجود بیاورد.
افراد جامعه پس از دورانی که توسط آموزش و پرورش تعلیم داده می شوند هر کدام می توانند به افرادی مسئولیت پذیر تبدیل شوند که مسئولیت اجتماعی را در ساحت های مختلف جامعه ترویج کنند. این اتفاقی است که در کشورهای توسعه یافته رخ داده و به نتایج خوبی نیز رسیده است.
سوم اینکه آموزش و پرورش باید در فرایند رشد افراد جامعه نگاه چند وجهی داشته باشد و شرایطی را به وجود بیاورد که افراد جامعه نسبت به توجه به مفاهیم جدید و مثبت ترغیب شوند. این اتفاقی است که می تواند ذهن افراد جامعه را نسبت به مفاهیم جدید و مدرن که می تواند در ساحت های مختلف اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی جامعه تأثیرگذار باشد آشنا کند.
در واقع آموزش و پرورش نباید فرایند رشد افراد جامعه را در یک فضای بسته تعریف کند و اجازه شکل گیری مفاهیم جدید را در ذهن افراد جامعه از آنها بگیرد.این نکته مهمی است که در مواجه افراد مختلف جامعه با پدیده های جدید مانند مسئولیت اجتماعی نقش تعیین کننده ای دارد.
در شرایط کنونی آموزش وپرورش در ایران توجه جدی به موضوع مسئولیت اجتماعی ندارد و این مفهوم مورد غفلت قرار گرفته است. شاید در بخش هایی از آموزش و پرورش موضوع مسئولیت اجتماعی مورد تأکید قرار گرفته و فعالیت هایی در این زمینه صورت می گیرد اما در اغلب موارد این اتفاق به دلیل خلاقیت های یک گروه و یا یک فرد صورت می گیرد.
در واقع مفهوم مسئولیت اجتماعی به عنوان یک ساختار و پارادایم فکری ورفتاری در ساختار آموزش و پروش ایران شکل نگرفته است و آنچه وجود دارد خلاقیت فردی و یا گروهی است که عمومیت نیز ندارد.
بدون تردید شکل گیری یک مفهوم به عنوان یک ساختار و پاردایم فکری نیازمند زمان و ساختارسازی است.در چنین شرایطی است که می توان به صورت پایدار به موضوعاتی مانند مسئولیت اجتماعی اندیشید.
امروز آموزش و پرورش ما اولویت هایی دیگری برای خود تعریف کرده که مفاهیمی مانند مسئولیت پذیری اجتماعی و کارکرد آن در اولویت های نخست و کلیدی قرار نگرفته است.
آموزش و پرورش به مفاهیمی بیشتر توجه می کند که نتیجه کوتاه مدت دارد که در اغلب موارد نیز برای رزومه سازی مدیران آن است. این در حالی است که اگر مفاهیمی مانند مسئولیت اجتماعی به صورت ساختارمند در آموزش و پرورش کشور مورد توجه قرار بگیرد بسیاری از مشکلاتی که امروز مدیران به صورت روزمره با آن مواجه هستند از بین خواهد رفت.